کلمه کلیدی خود را وارد کنید

post

اعتمادبه‌نفس

اعتمادبه‌نفس

اعتمادبه‌نفس رویکرد یا نگرشی است که به افراد اجازه می دهد تا برداشت های واقعی و در عین حال مثبتی از خود و موقعیت هایشان داشته باشند. افرادی که دارایاعتماد به نفس هستند نسبت به توانایی های خود اطمینان دارند، بر امور زندگی خود تسلط داشته و معتقدند که می توانند در زمینه نیازها و آرزوهای خود برنامه‌ریزی کرده و آنها را محقق نمایند.

نکته ظریف و بسیار مهمی که در اینجا وجود دارد این است که داشتن اعتماد به نفسبه این معنا نیست که افراد،  قادر به انجام هرکاری باشند، بلکه افراد برخوردار از اعتماد به نفس دارای انتظاراتی واقعی از جریان زندگی و تمامی مسائل و جامعه پیرامون خود هستند. حتی وقتی بعضی از انتظارات آنها برآورده نشود، برداشت مثبت از خود را ادامه داده و خودشان را قبول دارند.

افرادی که اعتماد به نفس ندارند برای اینکه احساس خوبی درباره خودشان داشته باشند در حد افراط به تایید دیگران وابسته می شوند، آن‌ها از ریسک کردن اجتناب می ورزند زیرا از شکست می‌ترسند. معمولاً از خود انتظار موفقیت ندارند و اغلب خودشان را دست پایین می‌گیرند، تمایل دارند تعریف هایی را که از آنها می شود دست کم یا نادیده بگیرند. برعکس افراد برخوردار از اعتماد‌ به‌نفس مایل به ریسک کردن هستند. عموماً به توانایی خود اطمینان داشته و خودشان را قبول دارند. همچنین برای مورد قبول واقع شدن نیازی به همرنگ شدن با جماعت و ندارند.

اعتماد به نفس چگونه ایجاد می شود؟

عوامل زیادی در ایجاد اعتماد به نفس موثر هستند. نگرش والدین نقش تعیین‌کننده‌ای در احساسات کودکان نسبت به خودشان به ویژه در سالهای اولیه کودکی دارد. هنگامی که والدین زمینه پذیرش کودکان خود را فراهم می آورند بنیان محکمی برای داشتن احساسات خوب در آنها پایه‌ریزی می‌کنند. اگر یکی از والدین یا هر دوی آنها زیاد از کودکان خود انتقاد کنند یا اینکه بیش از حد فرزندان خود را تحت حمایت قرار دهند و آنها را از دستیابی به استقلال، دلسرد سازند احساس بی‌کفایتی، حقارت و ناتوانی در آنها به وجود می‌آید و خود به خود ریشه های اعتماد به نفس در آنان خشکیده خواهد شد.

اما اگر والدین کودکان شان را تشویق به داشتن اعتماد به نفس کنند حتی وقتی که آنها مرتکب اشتباهی نیز می شوند آنها را بپذیرند و دوست داشته باشند و به آنها در جبران اشتباهات کمک نمایند، این کودکان یاد خواهند گرفت خودشان را قبول داشته باشند و برای حل مشکلات شان به خود اعتماد کنند.

نداشتن اعتمادبه‌نفس لزوماً به دلیل ناتوانی نیست بلکه می‌تواند نتیجه انتظارات افراطی و غیر واقعی والدین و جامعه باشد. در شکل‌گیری احساسات کودکان و نوجوانان نسبت به خود، نقش دوستان می‌تواند بیشتر و قویتر از والدین و حتی جامعه باشد. دانش‌آموزان در طول تحصیل معمولاً به ارزیابی ارزش‌های خود پرداخته، باعث شکل گیری و رشد هویت در خود می شوند و در نتیجه نسبت به تأثیر نفوذ دوستان خود آسیب پذیرند.

از جمله فرضها و تفکرات غیرمنطقی که به اعتماد‌ به‌نفس صدمه می‌زنند عبارتند از:

  • تفکر همه یا هیچ: وقتی نتوانم کاری را به طور کامل انجام دهم فردی کاملا شکست خورده هستم.

  • فقط جنبه های منفی را دیدن: در این گونه تفکر هر گوشه ای از زندگی فرد پر از برداشت‌های منفی است و حتی یک انتقاد کوچک یا اظهارنظر می‌تواند زندگی فرد را تیره کند. مثلاً به خاطر اینکه یک نمره ضعیف گرفتم پس هیچ گاه توانایی ورود به دانشکده پزشکی را نخواهم داشت.
  • بزرگ جلوه دادن جنبه‌های منفی و کم اهمیت جلوه دادن جنبه های مثبت:  فرد به همان اندازه که جنبه های بد زندگی را مورد توجه قرار می دهد چیزهای خوب را به حساب نمی آورد. مثلاً با وجود پنج بار برنده شدن در بازی شطرنج، باختن در بازی فکری باعث شده که من احساس بدی نسبت به خود داشته باشم.
  • احساسات خود را واقعی تلقی کردن و بدون انتقال پذیرفتن: مثلاً احساس می کنم فردی پست هستم از این رو باید این حقیقت داشته باشد.
  • تاکید بیش از حد بر “باید”ها و اظهاراتی که “باید” در آنها وجود دارد: این گونه اظهارات کمال گرایانه بوده و منعکس کننده انتظارات و توقعات دیگران است تا خواسته ها و تمایلات خودتان.  مثلا هر کسی در زمان ورود به دانشگاه باید برای زندگی خود برنامه ریزی داشته باشد، چون من برنامه ای ندارم حتماً من عیبی دارم.
  • برچسب زدن: برچسب زدن غالباً جریانی ساده است که دربرگیرنده سرزنش نیز هست. مثلاً فرد شکست خورده ای هستم و همه اش تقصیر خودم است.
  • تعریف و تمجید را به سختی پذیرفتن: مثلا شما چطور این لباس را دوست دارید؟ فکر می‌کنم می خواهید مرا دل‌خوش کنید.

 

بدون دیدگاه

دیدگاه خود را وارد کنید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.